انقطاع فرهنگي و پيامدهاي آن
نويسنده:عليرضا مزروعي
منبع:روزنامه کیهان

عوامل بحران هويت

جوانان در هر كشوري، سرمايه هاي بالقوه محسوب مي گردند كه در پويايي حيات جامعه و تداوم آن نقش به سزايي دارند. جوانان در كشور ما بواسطه آن كه اكثريت جمعيت كشور را تشكيل مي دهند از جايگاه ويژه اي نيز برخوردارند.
1- نداشتن آگاهي و شناخت تغييرات سريع اجتماعي و فرهنگي در ساختار كشور.
2- تقابل فرهنگي، جايگزين تعامل فرهنگي.
3- حذف فرهنگ ديني (استحاله فرهنگي).

فرهنگ مهاجم

از آنجا كه فرهنگ ديني جوهره اصلي انقلاب اسلامي است در تحقق و شكل گيري و استمرار پيروزي خود ارزش ها و معيارهاي نويني را مطرح كرد كه در ديد كارشناسان و نظريه پردازان فرهنگي داراي قدرت برانگيختن و ايجاد تحول دروني قلمداد گشته است.اين انقلاب با ساختار فرهنگي، ديني خود فرهنگ استعماري غرب را زير سؤال برد به همين جهت نظام استكباري غرب به نابودي فرهنگ انقلاب و نظام مبتني بر آن همت گماشت.هر ملتي هويت فردي و اجتماعي خويش را مديون جنبه هاي سازنده فرهنگ عميق و ريشه دار خود مي داند. فاصله گرفتن از آن جنبه هاي مثبت و سازنده تاريخي، فرهنگي او را در سيطره فرهنگ بيگانه قرار خواهد داد و زمينه هاي تحقق انقطاع فرهنگي را شكل مي بخشد.دراثر انقطاع فرهنگي ارزش ها و باورها و رفتارهاي اجتماعي جامعه تغيير كرده آثار بي هويتي جامعه را فرا مي گيرد. اين قسمت از نوشتار به تبيين مقوله انقطاع فرهنگي و پيامدهاي آن به عنوان برترين شگرد دشمن در براندازي نظام اسلامي مي پردازد.

1- زمينه هاي شكل گيري انقطاع فرهنگي

پديده انقطاع فرهنگي در هر ملتي غالباً در اثر تلاقي فرهنگي و ارزش هاي جامعه با فرهنگ هاي بيگانه آغاز مي شود كه در اين رويارويي، فرهنگ جامعه، تحقير و سپس مغلوب فرهنگ بيگانه مي شود در شكل گيري زمينه هاي تحقق اين مسئله به عواملي چند اشاره مي شود:

1-1 تغيير آرمان ها و ارزش ها

دشمن براي ايجاد شكاف بين نسل آينده و نسل گذشته در جهت تغيير ارزش ها و آرمان ها براي دين زدايي و تحقق پديده انقطاع فرهنگي، تلاش هاي گسترده اي انجام داده است.پاتريك كلاوسون رئيس تحقيقات موسسه سياست هاي خاور نزديك واشنگتن مي گويد: جمهوري اسلامي يك خطر عقيدتي به حساب مي آيد كه نمي توان آن را سبك شمرد.

2-1 تغيير باورها و اعتقادها

بايد پذيرفت زمينه هاي فرهنگي دنيامداري و گريز از ارزش هاي دين و مفاهيم ماورايي، همواره در فرهنگ غرب مطرح بوده است كه با شيوع اين فرهنگ در سرتاسر دنيا، باورها و اعتقادات جوامع و ملت ها تضعيف و در معرض آسيب هاي شديد اجتماعي قرار گرفت.

تغيير رفتارهاي اجتماعي و فردي3-1

يكي از زمينه هاي شكل گيري انقطاع فرهنگي تغيير رفتارهاي فردي و اجتماعي است. دشمنان انقلاب به خوبي دريافته اند كه دراين زمان كه دوران حاكميت ارزش ها است موثرترين حربه اي كه مي توانند فرزندان انقلاب و نسل جوان را به ورطه سقوط بكشاند ايجاد شرايطي است كه بتواند رفتارهاي جوان را تحت تاثير الگوهاي كاذب خود قرار دهد تا با ايجاد گسست بين نسل ها و فاصله از ارزش هاي ديني و معنوي زمينه انقطاع فرهنگي را پديد آورد.بايد پذيرفت آنچه امروز ذهن و فكر جوانان ما را انباشته و مبناي حركت فردي آنان را پي ريزي مي كند تنها برنامه هاي نهادهاي فرهنگي كشور نمي باشد بلكه در كنار اين نهادها، فرهنگ سازان بيگانه اي در جامعه و بيرون از آن وجود دارند كه به ترويج آرا و الگوهاي خود در ميان نسل جوان پرداخته اند. آنچه امروز به صورت هاي گوناگون از بي اعتنايي به سنت ها، آداب و ارزش هاي خود، بي هويتي، گرايش به ابتذال، الگوپذيري از بيگانه و... مشاهده مي كنيم درواقع عملي است كه براساس افكار پوچ دشمنان و باتوجه به شرايط سني و روحي نسل جوان، عينيت يافته است.
از برنامه هايي كه دشمنان در راستاي تغيير رفتار اجتماعي و فردي نسل جوان، تدارك ديده اند تحريك غرايز و هواهاي نفساني است كه از طرق مختلفي چون فيلم هاي مستهجن، ترويج بدحجابي، نوارهاي مبتذل و... شكل مي گيرد.غرايزي كه اگر كنترل و هدايت نشود ممكن است آشوب به پا كند و جوانان را به ابتذال، هرزگي و بي هويتي سوق دهد و در اين صورت است كه فرهنگ غرب با تحقق شرايط انقطاع فرهنگي به همه چيز سيطره پيدا مي كند.القاي مطالبي همچون ادبيات و عكس هاي جنسي كه موجب فساد اخلاق و بي عفتي و انحطاط جامعه مي شود، ترويج الگوهاي فاسد همچون خوانندگان شوهاي مبتذل، ترويج افكار ضدديني در عرصه مطبوعات و... نمونه هايي از اين حركت خزنده دشمن در راستاي تغيير رفتار ارزشي جوانان مي باشد.
همفر، جاسوس انگليسي در ممالك اسلامي در خاطرات خود، راه هاي نابودسازي اعتقادات نيرومند مسلمانان را در 23بند خلاصه مي كند كه خلاصه بندهاي آن عبارتند از ترويج شرابخواري، قمار، فساد، شهوتراني، ترغيب به زيرپا نهادن دستورهاي اسلام، نفوذ در خانواده ها و تيره نمودن روابط بين فرزندان و والدين به طوري كه زير بار تربيت والدين خود نروند و به سمت فرهنگ استعماري هدايت شوند و در نهايت جوانان را از حوزه نفوذ عقايد ديني خارج و ارتباط آنان را با علما قطع كند.جوانان ما امروز در تيررس اهداف شوم فرهنگي دشمن قرار دارند و اگر روند استحاله و انقطاع فرهنگي، دامن آنها را آلوده كند تباهي سرنوشت خودشان را امضاء كرده اند.

1.4- بي هويتي

يكي از علل شكل گيري انقطاع فرهنگي، بي هويتي است. عصر فن آوري و صنعت با همه پيشرفت هايش خالي از اين خطر نمي باشد كه افراد جامعه، بويژه قشر جوان را به بي هويتي سوق دهد.

2- انقطاع فرهنگي

شيوه جديد براندازي تاريخ انقلاب، خودگواه خوبي است كه در طي چند سال گذشته دشمنان نظام اسلامي راه هاي گوناگوني را براي براندازي نظام آزمودند كه هيچ كدام از آنها ثمري نداد. از اين رو بر آن شدند تا با شگردهاي جديد وارد صحنه كارزار گردند ايجاد گسست بين نسل ها، بحران هويت و سرانجام انقطاع فرهنگي از جمله شگردهاي دشمنان است كه با برنامه ريزي دقيق، جهت تحقق اهداف زير جنبه عملي به خود گرفت:
1- مقابله با دين و ارزش هاي ديني در جهت حذف آن در همه صحنه ها.
2- جدايي مردم از آرمان هاي نظام.
3- سوق دادن نسل جوان به فساد اخلاقي و دين گريزي
4- ايجاد روحيه غرب باوري، خودباختگي و تقليد از الگوهاي غربي.
5- تحقق بستر مناسب براي تغييرپذيري مسئولين در عدول از ارزش ها و ...
6- گسترش افكار نو معنويت گرايي.
7- اشاعه و ترويج خرافات و بدعت ها در حوزه دين.
8- نهادينه سازي عرفان هاي انحرافي و فرقه هاي وارداتي در جامعه.
9- اباحه گري و تسامح و تساهل نسبت به هنجارهاي اخلاقي واجتماعي.
10- تغيير مفاهيم ديني يا جابجايي اولويت مفاهيم ديني.

شيوه هاي مقابله با تهاجم فرهنگي:

رويارويي با فرهنگ مهاجم، راه كارهاي استوار و مطمئني را مي طلبد كه در ذيل به بيان برخي از آنها مي پردازيم:

1- بازيابي هويت

هويت جويي، از اصلي ترين و مهمترين نيازهاي نسل جوان است و بازيابي هويت در حقيقت، بازشناسي نقشي است كه اين نسل بر عهده دارد. جوانان، بايد براي پرسش هاي اساسي زير، پاسخ هاي روشن و مستدلي بيابند:
- غايت و مقصود زندگي چيست؟
- جايگاه من در حيات معقول چيست؟
- چه عاملي فلسفه وجودي جوانان را در نظام هستي، توجيه و تبيين مي كند؟
- آيا جوانان در نظام هستي، از كرامت و منزلتي برخوردارند؟
پاسخ به اين پرسش ها، جوان را از جايگاه رفيعي كه نزد پروردگار دارد، مطمئن نموده و او را از رنج درون تهي بودن وآسيب پذيري مي رهاند.

2- در هويت فرهنگي

شناخت يك فرهنگ، در حقيقت معرفت به ويژگي ها، مشاهير، ارزش ها و برتري هاي آن فرهنگ نسبت به ساير فرهنگ هاست. نسل جوان، بايد به امتيازات فرهنگ اسلامي و ملي خويش، آشنا باشد تا در مقابله با فرهنگ هاي بيگانه، از اعتماد به نفس بالايي برخوردار باشد. تاريخ تحليلي «فرهنگ خودي» و «مطالعات تطبيقي فرهنگ هاي معاصر» و به ويژه بررسي «مهيت انقلاب اسلامي» و تاثيري كه انقلاب بر معادلات سياسي و اجتماعي جهان معاصر داشته است، جوانان را در برابر نفوذ فرهنگ بيگانه، مقاوم مي كند. و اين امر با بازگشت به فرهنگ خودي، امكانپذير خواهد بود.

3- غرب شناسي زمينه غرب ستيزي

براي مقابله با هر پديده اي، ابتدا بايد شناخت دقيقي از آن حاصل نمود. تا بتوان ساز و كارهاي لازم را مهيا كرد. غرب شناسي به مفهوم شناخت ماهيت، عملكرد، باطن و جوهر حقيقي اين فرهنگ است. جوانان، چون غالباً «ظاهرگرا» هستند به «باطن و درون» چندان معطوف نيستند. شناخت عميق و مستدل فرهنگ غرب، به معناي اين است كه آنها بتوانند از ظاهر فريبنده آن، پرده برگيرند و به درون آن راه يابند، تمدن مغرب زمين، از درون به شدت احساس تزلزل، روزمرگي و تهي شدن مي كند. زيرا قادر نيست به نسل جوان خويش، معنا و مفهومي براي زيستن ببخشد و فلسفه ارضاءكننده اي براي زندگي آنان، تبيين نمايد. و به گفته نيچه «كسي كه نداند براي «چه» زندگي مي كند، قادر نخواهد بود با هر «چگونه» اي بسازد.»
سياست هاي فرهنگي كه مي بايست در اولويت قرار گيرند:
1- تقدم تعهد بر تخصص.
2- حاكميت ارزش هاي اسلامي.
3- تقويت جريان هاي مثبت و سازنده.
4- مبارزه مستمر با جريان هاي مخرب و منفي.
5- هماهنگي بخش هاي مختلف نظام.
6- توجه جدي به چشم انداز سند بيست ساله نظام جمهوري اسلامي در ابعاد فرهنگي.
7- اهتمام به جنبش نرم افزاري.

منابع:

1- فرهنگ فارسي معين، ج 2، ذيل عنوان فرهنگ.
2- هويت ديني وانقطاع فرهنگي، تاليف حميد نگارش، انتشارات نمايندگي ولي فقيه در سپاه.
3- فرهنگ مهاجم، فرهنگ مولد، تاليف جلال رفيع، انتشارات اطلاعات.
4- فرهنگ استقلال و توسعه، تاليف جواد منصوري، انتشارات موسسه چاپ و انتشارات.
5- مردم شناسي فرهنگي، تاليف محمود رنجبر، انتشارات دانش آفرين.
6- جوان و نيروي چهارم زندگي «اراده خودساز شخصيت » تاليف محمد رضا شرفي، انتشارات صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران